کمی ستاره بریز روی میز


کمی ستاره بریز روی میز

هاشم باروتی

نگاهی به چند شعر از دفتر

هیچ جا برای سر نهادن دریا ساحل نیست

سرودۀ مسعود میری

انتشارات قصیده سرا ، 1383


«هیچ جا برای سرنهادن دریا ساحل نیست » مجموعه شعری است از مسعود میری چهل ساله که خود را در گذر از تجربیات پختگی اش به چالش کشانده است .او که بیشترین همّش طبیعی زیستن است ، به ناچار پی می برد که روحش را با تکه ای نان معاوضه کرده است . تکه نانی که گلوگیر شده و بی تابی اش را لحظه به لحظه فربه ترکرده است .او به زبانی ویژه دست یافته است که متأسفانه گاهی نیز باید مؤلف را به آثارش ضمیمه کرد.چرا که منشأ آثار شاید در پی انتقامی از خویش که مخاطب هیچ شناختی نسبت به آن ندارد . انتقامی ویژه و تاریخی.او رسالتی برای هنر قائل نیست و معتقد است ، هنر خود پدیده ای مجرد است . اما با نگاهی به نخستین شعر این دفتر ، در می یابیم که در آثار او چیزی نیست که بتوان از حیات بشری جدا کرد و شاید به خاطر این است که زبان و اندیشه این شاعر دارای بقایی طولانی است .

ماشعر گفته بودیم /ما روح کوچک مان را / با نان معاوضه کردیم /یک نان با تکه های کوچک /در سفره های خسته ی مردم.

کلیدهای این شعرها که شاید به گونه ای ناخودآگاه فضای ذهنی شاعر را یادآور می شود با زیستن گاه عشیره ای اش و بیشتر از آن با فضای اجتماعی خاکش هماهنگ است .کلیدهایی از جمله تکه های نان ، تقسیم روزهای اندک بین سهمی از ابرها در چشم های ما و سهمی از آب ها در ساز رود.عادت به تازیانه بر شانه های مان که رنج تاریخی یک قوم یا یک نسل را بیان می کند. این مجموعه به زعم عنوان طولانی و عجیبش برای یک مجموعه شعر دارای فهرستی بسیار کوتاه است : عاشقانه های 1 ، شامل 38شعر و عاشقانه ای 2، شامل 20شعر.شعر اول میری با وجود پراکندگی تصاویر یک رکن ثابت داردکه پیوستگی و یک دستی را به نوعی سبب می شود و آن اندوه و رنج کشیدن از تنهایی است .شعر با فضایی تقریباً رمانتیک آغاز می شود در حالی که بعد از چند سطر گویی چون کاغذی که شعله می گیرد و سرخی به خاکستر می نشیند ، فضا تغییر می کند  .اما تغییری که چون نوسانی کوتاه در امتداد یک خط ممتد است .به گونه ای که چیزی به خاطر می آید و می رود.

از دایره بالاتر/از رودفروتر/سرانگشتانت ماه را می چیند/فانوس پشت پنجره می سوزد و.../فصل/این فانوس با تمام خلوصش / شب می شود/شب...این فصل عقربه را می چرخاند/ساعت را به انتهای افق می گرداند/پشت می کند به چراغی در کوه.

دوباره تأکید به فضای کلی این شعرکه تکلیف را روشن می کند .شاعر به نوعی فضای بعد از تمنایی جان کاه را به تصویر می کشدبا طرح این تصاویر:

کلون دری که نمی افتد /و دختری که فقط می خندد(بی تابی عاشق و بی تفاوتی معشوق)طاقباز پشت به مردن می خوابی /رو به گلی از پیراهن/تنهایی است مرور شکستن در تن.

اما این ریتم پایانی نیز دارد:

ماه مرا یاد برده است / و من ماه را / که پشت دایره رقصیدم / و ماه خودش را گم کرد.

به شعر دوم می رسیم .شاعر گویی پس از تأمل بر نوشته اول خود تجربۀ شکست را که از نمادی ترین جلوه های تلاش اوست ، به نمایش می گذارد.

شعر گفته ام /ترانه نوشته ام /توشنیده بودی ورفتی/ ستاره های لبانت را پَربدهی از رف دیوار.

شاخصۀ این شعر زبان ساده و ذهن آرام شاعر است: دیرآمدی /خطوط زیر چشم مرا خط زد.خط خوردن زیر چشم استعاره از پیرشده است که شاعر با دستپاچگی در سطر بعد آن را به وضوح می آوردکه دلیلی برای این کاری نیست(پیرشدن گم شد)در سطربعد این گونه آغاز می کند:

تو عین خط سیاهی که می کَشی از این سر/ از آن سر/ همش سکوت هیاهوست.

کشیدن این خط سیاه به نوعی بر می گردد به فضای قبلی که نشان از پیری دارد .شاعر به زغم گریز از خطی نوشتن به دام آن می افتد.شعر دوم گرچه از سه فضا تشکیل شده است ، اما این سه فضا در پیوندی عمودی چنان به هم پیوسته اند که اگر کوششی در آن نمی شد. تغییر چندانی نیز به وجود نمی آمد.عاشقانه های میری با چنان جسارتی درمخاطب راه می یابد که ذهن را به دستپاچگی وا می دارد.این جسارت در شعر سوم و چهارم چنان خود نمایی می کند که نه تنها به شعار زدگی ختم نمی شود بلکه نشان از شاعرانگی او دارد.این جسارت های شاعرانه در ترکیباتی چون ، اجاق عریانی، ورق های دهان ، چکیدن چشم ها ، خنده های کلک و یا در انتهای شعر سوم در:

ساعت چند است ؟/ دری باز می شود / و باد یکهو اواسط تابستان /گل می کند که ببوسد سیبت را .

و یا در شعر چهارم عبارتی چون چراغ قرمز لپ هایت یا افتادن بوسه در موها نشان از بازگشت شاع به روح سادۀ آفرینش دارد.نوسان نگریستن از ویژگی های این مجموعه است .در جایی که صحبت از بلعیده شدن رطوبت لب ها توسط هواست و یا از دست دادن حواس حنجره و ... یکدفعه پی به خالی بودن جای عشق می برد و می گوید:

جهان از عشق می گریزد/درقاب پنجره/پنجرهاز نور فاصله بر می دارد...

در ابتدای این شعر صحبت از دیدن هاست .آن چه که شاعر می بیند: نور از پنجره داخل می شود، ماهی شنا می کند...اما ناگهان به این جا می رسد که پنجره از نور فاصله می گیرد. پس باید همۀ تصویرهای گذشته هم از دیدن های اولیه تهی شوند و مفهوم درونی ما را به خود گیرند پس باید ماهی در تنهایی خود بمیرد و آواز از سرفه های ترنم ترانه هایش را گم کند.این همراهی پیرامون با شاعر است . فاصله گرفتن پنجره از نور نمی تواند به معنی گذشت زمان باشد یعنی تاریک شدن هوا .چرا که دیگر نباید سایر عناصر شعر تغییر کند و معنی متداول خود را از دست دهد.شعر 32استوارتر و بی پرواتر از برخی شعرهای دیگر مجموعه آغاز می شود و ادامه می یابد.

حال عروسک هایت خوب است ؟/کتاب های نخوانده /چطور می گذرانند وقت را ؟

این گونه به نظر می رسد که مخاطب شاعر مشخص شده است . احوال پرسی از عروسک ها و پرسیدن این کتاب های نخوانده وقت شان را چگونه می گذرانند ، از نگاه متفاوتی خبر می دهد . شاید برای خیلی ها توجه به کتاب های نخوانده جالب باشد . اما این که این کتاب ها چطور وقت می گذرانند ، جز از نگاه یک شاعر حساس بر نمی آید . این تصاویر آغاز برخورد با دیگری ست ،کسی که قهر کرده است .

آهان /تو قهرکر ده بودی/برای حرف زدن /فکر می کردی نمی شود/و خنده دار نبود/از این که پنجره را می بندی / و پرده های تیره برایت خوب است .

سادگی کلام و اندیشه نقطه قوت این شعر است.شاعربا همدلی با کسی قهرکرده است . احساس لطیفی را بر می انگیزاند و برای این که او را تشویق به این کار کند حتی مشاوره هم می دهد.

برای دلت /نبات داغ و چایی کمرنگ خوب نیست/کمی ستاره /پنجره را باز کن / بریز روی میز...

قهر در این شعر معنی کودکانه و انسانی پیدا کرده است . بعد از آماده کردن فضای مصاحت می پرسد :

حال خودت چه؟/چرا که پنجره را باز نکرده ای که ببینی / همین برای گم شدنت کافی ست...

شاعر خود را به دست خود سپرده است و در بند تلاشی جان کاه از پس زایشی سخت نیست . ساده و با یک احوال پرسی لطیف و عاشقانه به پایان می رسد.

 

 



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: